اشاره
میرزا ابوالقاسم بن محمدحسن شفتی قمی (۱۱۵۰ق-۱۲۳۱ق) معروف به میرزای قمی، از مراجع تقلید شیعه در قرن دوازدهم و سیزدهم قمری بود. میرزای قمی با برخی پادشاهان قاجار معاصر بود و آنان را به مدارا با مردم و ثبات در مذهب سفارش میکرد. برپایی نماز جمعه و جماعت از دیگر فعالیتهای او به شمار میرفت. مهمترین اثر او کتاب قوانین است که به همین جهت او را «صاحب قوانین» لقب دادهاند. حجیت ظن مطلق، اجتماع امر و نهی در شیء واحد شخصی، جواز قضاوت برای شخص مقلّد طبق فتوای مجتهد از آراء خاص فقهی ایشان بود.

“ادام اللّه تعالی بقاء العلامه التحریر الحبر الخبیر، مرجع الافاضل مـجمع الفضایل، محقق الشرایع ممزق البدایع، فروع اصولالدین فروع الیقین، مرجع الاسلام مقتدی الانام، فخر العلماء الاعلام صدر الفضلاء العظام، مجتهد الزمانی میرزا ابوالقاسم مفیداً مفیضاً محفوظاً محفوظاً.
و بعد مـکشوف رای صـوابنمای آنکه مخزن کنوز حقایق و کاشف رموز دقایق است باد که هرچند در این سال به علت وقوع عوایق و موانعی عهده نواب همایون ما را سعادت زیارت روضه بهیه بضعه رضیه مـصطفویه عـلیه و علیهم السلام و التحیه دست نداده، از دریافت فیض صحبت آن جناب محروم افتادهایم، لصب یزداد شوقا و هو ممنوع، شوق خاطر خطیر به ادراک آن صحبت بینظیر افزون، و توجه ضمیر منیر از خیر حکایت بـیرون اسـت، به ظاهر دوریم و به باطن در حضور، و لا تکلمت محزوناً و لا فرحاً الا و ذکرک مقرون بانفاسی.
و هنوز یکباره دل بر حرمان صحبت آن جناب ننهاده انتهاز مجال را آمادهایم اگر میسر گردد بار عزیمت آن صوب بـا صواب داریـم، ولو کـان فی یوم او یومین به مـلاقات آن جـناب کـه مایه سعادات دارین است فایز خواهیم شد. اگر مقدور افتاد نعم المراد، و الا قسمتی که از ضیافت آن جناب هر ساله داشتیم طلب نواب هـمایون مـا اسـت. و ان شاء اللّه المجیب سال دیگر که سعادت تلافی نـصیب خـواهد شد، باید آن جناب از عهده دو ضیافت برآیند. به تأیید رایض قدرت خداوند معین فارس وقت ما را اشهب چرخ برین در زیـن اسـت، ولی از شـرح حسرت پیادگی مسافت طریق آن مسکن سعادت و شرافت ادهم خامه گـنگ و عرصه تنگ پای فلکفرسا را شوق آن پیادگی هنوز در سر است. چه بودی که در این سال نیز دست دادی. مجملاً از اینجانب اشـواق خـاطر را نـهایتی و از یاد آن جناب ما را فراغتی نیست.
توقع از آن جناب آنست و مأمول چنانکه در هـیچحـال توجه باطن فیض مواطن را از ما بازندارند، دل را از یاد ما فراموش و زبان را از دعا خواموش نگذارند. در زیارات روضه مـنوره از ذکـر مـا لب نبندند، و مظان استجاب دعوات را بی یاد ما نپسندند. از ترشی انگور هـر سـاله هـم هنوز کام ارادت را شیرین نداشته در راه انتظار آن دیده را به توتیای غوره محتاج گذاشتهاند. و بالجمله درین وقـت کـه از جـانب فرماندهان ممالک فرنگ و عمال اعمال مرز روم وجهی حلال به رسم هدیه و پیشکش واصـل سـرکار خلافتمدار اقدس گردیده بود، از آنجا که وجهی بس حلال بود صرف آن را بیشـرکت آن جـناب بـه حکم «ان الهدایا مشترک» حرام دیده، قسمتی از آن که مبلغ یکصد تومان است بـه جـهت آن جناب معین و مصحوب فرستاده مقربالخاقان امینالدوله العیله اهداء داشته، رسد قره بـاصره دیـن مـبین نورچشمی میرزا جمالالدین را منظور و مقروز گذاشتهایم. از اندیشه اینکه به عادت معهود قبول ننماید، الحـال کـه در ارسال آن امهال رفت ان شاء اللّه الودود این نوبت لدیالملاقات او را به قبول وجه راضـی خـواهیم فـرمود.
ازین وجه مبلغ یکصد تومان در وجه سادات، و یکصد تومان دیگر برای فقرای دارالامان قم مـقرر شـد. دویـست تومان را نیز ارسال نزد آن جناب داشتیم که علیتفاوت مراتب الاحتیاج فیما بـین سـادات و فقرا و رسد هریک را تسلیم نمایند.
اثواق خاطر همایون بهدریافت صحبت آن جناب به اقصیالنهایات و همه [روزه] مترصد ارجـاع مـطالب و مهمات میباشیم.
ان شاء اللّه.”
در پشـت ایـن نامه مهر: «گرفت خاتم شاهی ز قدرت ازلی/ قـرار در کـف شاه زمانه فتحعلی« دیده میشود.
***
منبع: نشریه وحید، شماره ۵۳، اردیبهشت ۱۳۴۷
[متن حاضر از سوی دفتر تاریخ شفاهی حوزه ویرایش شده است.]