اشاره
دومّین میزگرد از سری میزگردهای نقد و بررسی کتاب در تاریخ ۱۷ مهر ۱۳۹۹ در محل دفتر تاریخ شفاهی حوزهی علمیّهی قم برگزار شد و آقایان ابراهیم اکبری دیزگاه، حسن طاهری، مرتضی اسدی، حسین فروغی، مهدی کُرد فیروزجایی و علیاصغر عزّتیپاک دربارهی کتاب «مِلداش» نوشتهی مهدی کُرد فیروزجایی به بحث و گفتوگو پرداختند.
اکبری دیزگاه: آثار فیروزجایی نگاهی پدیدارشناسانه به دینداری در روستا دارند
در ابتدای نشست ابراهیم اکبری دیزگاه ضمن معرّفی منتقدان جلسه، دربارهی نویسندهی رمان (ملداش) گفت: «آثار مهدی کَرد فیروزجایی دو تا کانون اصلی دارند: (روستا و طبیعت) و (دین)؛ بهنوعی، نگاه پدیدارشناسانه دارد به امر دینداری در روستا و جنگل.» مرتضی اسدی نیز در ابتدای سخنان خود دربارهی مسئلهی زبان در این کتاب بیان کرد: «در پاورقیها، معنی برخی کلمات آمده، امّا منطق از پیش تعیینشدهای برای جایگاه استفاده از اصطلاحات محلّی و کلمات مربوط به گویش و لهجه در رمان وجود ندارد. رویارویی ما با زبان به این شکل، باعث شده دیگر آن را در قالب امر آشنای همیشگی نبینیم.» این منتقد ادبی ادامه داد: «من میخواهم ناسازگاریهای اطّلاعات در بخشهایی از کتاب را جزئی از اثر تلقّی کنم. میتوان آن را نوعی تُپُق عامدانه دانست. ارزش اثر در این است که سخن نویسنده کمترین جرح و تعدیل را داشته باشد.» وی افزود: «این تکرار جزئی از اثر این نویسنده است، ولو به اشتباه. این تکرار هدفمند است و میخواهد چیزی به ما بگوید. هرکسی میتواند برداشت خودش را از آن داشته باشد.» اسدی با اشاره به مونولوگهای ملداش به عنوان نشانهای از تضادهای درونی او، تأکید کرد: «خوابهایی که راوی میبیند هم بهخوبی این آشفتگیها و تردیدهای درونیاش را نشان میدهد. دیوار نازکی میان افکار او در زمان بیداری و ورودش به دنیای خواب وجود دارد و ما گاهی بهطور ناگهانی وارد دنیای خواب راوی میشویم.»
اسدی: مفهوم روستا در حال محو شدن از جامعه انسانی است
این پژوهشگر حوزهی فلسفه همچنین دربارهی حضور پررنگ طبیعت و روستا در آثار فیروزجایی گفت: «از آنجائیکه در دنیای مدرن امروز مفهوم روستا در حال محو شدن از جامعهی انسانی دنیاست، نویسنده باید از طرفی مراقب باشد در ورطهی تکرار نوستالژیهای شخصی نیفتد و از طرف دیگر دغدغههای انسانِ معاصر را (چه روستایی، چه شهری) در نظر داشتهباشد.» اسدی با اشاره به دوراهیهای اخلاقی و دینی در رمان خاطرنشان کرد: «بحرانهای این تضادها با مقدّمه و فضاسازی خوبی شکل میگیرد، ولی بهسرعت حل میشوند. بهنظر من این رمان از شخصیّتپردازی ضعیف رنج میبرد؛ ما از گذشتهی شخصیّت اصلی تقریباً هیچچیز نمیدانیم.» در ادامه حسین فروغی دربارهی شخصیّت اصلی این رمان گفت: «متأسّفانه روحانیِ تیپیکال در داستانها و فیلمهای امروز ما سادهلوح و گیجاند که بهراحتی فریبش میدهند و حقّش را میخورند؛ یک شخصّیت روستاییِ شهرندیده که انگار برای همانجایی که از آن آمده، مبعوث شدهاست.» وی تأکید کرد: «انگار این رفتار نشاندهندهی شأن طلبه است و حتّی اگر واکنشی منطقی در برابر رفتار ناشایست دیگران نشان دهد، محکوم میشود. شخصیّت طلبهی این کتاب هم بسیار منفعل است و اجازه میدهد بهراحتی او را دست بیاندازند.» سردبیر سایت تاریخ شفاهی ادامه داد: «اتّفاقی که در آغاز رمان میافتد ارجاعی دارد به یافتن آتش مقدّس در بیابان توسّط موسی و مبعوث شدن او به پیامبری. شخصیّت اصلی این کتاب نیز برای رفع یک نیاز (امرار معاش) به آن روستا رفت و با حوادثی که پیش آمد، انگار مبعوث شد برای انجام وظایفش بهعنوان یک مبلّغ مذهبی.» فروغی یادآور شد: «پیامبر در روایات اسلامی هم مبشّر است هم منذر. امّا این شخصیّت فقط بشارت میدهد ولی مردم را از عواقب اعمالشان نمیترساند.»
عزتیپاک: شخصیت ملداش یادآور انبیای بنیاسرائیل است
علیاصغر عزّتیپاک نیز در همینباره افزود: «شخصیّت کتاب (ملداش) بهشدّت مرا به یاد انبیاء بنیاسرائیل میاندازد. در کتاب مقدّس رفتار انسانها با پیامبرانشان در زمانهای مختلف، تبدیل شده به یک الگوی ازلی-ابدی.» او خاطرنشان کرد: «من بر خلاف آقای فروغی معتقدم زمانیکه روحانیها هم مانند مردم عادی دچار تردید و لغزش میشوند، مردم آنها را از جنس خودشان میدانند؛ لذا درک و همذاتپنداری با آنها برای مخاطب آسانتر خواهد شد.» نویسندهی (اجارهنشین الامین) اضافه کرد: «از طرف دیگر ما میبینیم راوی همزمان با تبلیغ مذهبی، خودش هم در حال یادگیری است. انگار با به تردیدها و لغزشهایش آگاه است، با مردم در یک مسیر قرار دارد و همراه آنها بهسمت کشف و شهود مفاهیم معنوی حرکت میکند.» عزّتیپاک مشکلات مردم روستا را دغدغهی اصلی راوی دانست و گفت: «انگار ما داریم زندگی او را بعد از مبعوث شدنش دنبال میکنیم؛ از لحظهای که (بسمالله) گفت و شروع کرد به توضیح مسائل مربوط به ذبح حیوان برای مردم روستا. من تصوّر میکنم این (حیوان) استعارهای از (نفس) خود اوست.»
عزتی پاک: داستان ماحصل نگاه مدرن به انسان بومی است
نویسندهی (آواز بلند) مبارزهی شخصیّت اصلی رمان با نفس و تردیدهای خودش را تلاشی برای ماندن در دایرهی حق برشمرد و گفت: «این داستان ماحصلِ نگاهِ مدرن به انسان بومی است؛ تنهایی راوی او را وادار میکند گاهی با خودش حرف بزند. در عین حال در چندین جبهه مبارزه میکند. این درونگرایی مسئلهی مهمّی است زیرا در پایان داستان منجر میشود به شرح صدر او.» این منتقد ادبی همچنین دربارهی فضاسازی این رمان بیان کرد: «از نگاه راوی مردمی که در این طبیعت بکر زندگی میکنند، شبیه مردم بدوی هستند. راوی اهل آنجا نیست، مهاجری است که به آنجا آمده برای اینکه پیامآور دین باشد. امّا در ادامه میبینیم این پیامبری که برای دعوت کردن مردم به روستا آمده، خودش باید ساخته شود.» در ادامهی نشست، اکبری دیزگاه دربارهی تحوّل شخصیّت ملداش گفت: «من میخواهم از آخرین جملهی رمان شروع کنم: «زانوهایش سست شدند.» به نظرم، تحوّل شخصیّت اینطور نشان داده شده: از درد یک زانو به درد دو زانو رسیدنِ ملداش.» وی افزود: «هدایت ایلچی معتقد است «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ» است؛ در بساط طبابتش چیزی نیست ولی میخواهد طبیب دوّار باشد، مثل پیامبری که پیامی ندارد. اتّفاقاً سفر ماجرای این پیامبرِ بدونِ پیام به روستا، داستان را مدرن میکند.» نویسندهی رمان (برکت) دربارهی تعارضات روحی راوی بیان کرد: «این شخصیّت مشکلات و تعارضات روحی زیادی دارد؛ برای مثال از مواجهه با مرگ میترسد. بههمین دلیل از مراسم کفن و دفن فراری است. از طرف دیگر همسری دارد که باید او را تر و خشک کند. خودش هم پادرد دارد. بچّه نداشتن او هم بخشی دیگر از رفتارهایش را توجیه میکند.» این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: «ملداش آمده به این روستای دورافتاده تا از طریق حقّالتبلیغ کمی از بدهیهایش را بپردازد. انگار چالشش با خدا نیست، با خودش است. مسئلهاش با خودش هم امر دینی نیست. حتّی در مسائل غیردینی شخصیاش (مثل خواستن بچّه) از خدا کمک نمیخواهد.» نویسندهی رمان (شاهکشی) با اشاره به سردرگمی شخصیّتی با نام (هدایت) در جنگل، گفت: «گاهی اوقات، نویسندهها (مثل نویسندگان دوران رمانتیسم) زندگی در روستا را بهتر از شهر میدانند، امّا فیروزجایی اصلاً شهر را به رسمیّت نمیشناسد، بههمین دلیل تقابلی میان شهر و روستا قائل نیست. در این رمان آدمهای شهری در روستا هستند؛ نه به این دلیل که انتخابی دارند، بلکه روستا و طبیعت تنها زیستگاهِ ممکن برای آنهاست.» در ادامه عزّتیپاک دربارهی تحوّل شخصیّت اظهار کرد: «زمانیکه متن از نویسنده جدا میشود، راه خودش را میرود و میتواند کاملاً در تضاد و تقابل عمیقی با ایده و نگاه نویسنده قرار بگیرد. جملهی آخر کتاب باعث نجات رمان شد؛ چون متوسط و منفعل بودن شخصیّت را تبدیل کرد به تحوّل.» نویسندهی (باغ کیانوش) نیّات و تلاشهای مصلحانهی ایلچی را مهمترین فضیلت او دانست و افزود: «در این رمان سنگینی ترازو بهسمت احکام است و این موضوع به ضرر شخصیّتپردازی است، زیرا نویسنده در بخشهایی حواسش از معنا دور شده و در ظاهر باقی میماند. بهعنوان مثال دغدغهی ابتر ماندن ایلچی، خیلی دنیوی و مادّیگرایانه است. او به دنبال این نیست که عمل صالح از خودش باقی بگذارد.»
اکبری دیزگاه: ملداش میتواند پلی میان رمان و تاریخ شفاهی باشد
اکبری دیزگاه نیز در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: «این رمان، روایت شفاهی تجربهی زیستهی یک مبلّغ مذهبی است. اگر بخواهیم بین رمان و تاریخ شفاهی پل بزنیم، (ملداش) میتواند یکی از ستونهای این پل باشد. زبان روایت این رمان به گفتار نزدیک شده و بهنظر من این روش میتواند به ایجاد ارتباط میان تاریخ شفاهی با سایر قالبهای ادبی مانند داستان کوتاه، نمایشنامه و فیلمنامه کمک کند.» این منتقد ادبی با اشاره به حضور پررنگ (گاو) در رمان، اظهار تأسّف کرد: «در این رمان (گاو) حضور پررنگی دارد، ولی نه در مفهوم نمادینی که در متون دینی به آن اشاره شدهاست. تقریباً دو جزء و نیم از قرآن، سورهی (بقره) است. امّا در این رمان از ظرفیّت معنایی این حیوان استفاده نشدهاست؛ با اینکه شخصیّت اصلی یک طلبه است و باید از مفاهیم قرآنی استفاده کند.» این پژوهشگر ادبی در ادامهی بحث اظهار کرد: «اصلی مرد و زن در نگاه به عالم است: زن وسط زندگی ایستاده و مدام به ابتدای آن نگاه میکند. نمیخواهد بمیرد. مرد امّا نگاهش به آینده است، بیشتر با مرگ انس دارد و از آن نمیترسد. وحشتی که ملداش از مرگ دارد، او را به سمت زنانگی میبرد. این آدم میخواهد بچّه داشته باشد و زندگی را بر مرگ ترجیح میدهد.» در پایان میزگرد مهدی کُرد فیروزجایی، نویسندهی اثر بیان کرد: «در کل، خوشحالم که این رمان بازخوردهای متفاوتی داشته؛ حتّی اگر نکات منفی و اشکالات را تذکّر داده باشند. به نظر من، روحانی باید شبیه مردم و در کنارشان باشد. ملداش حتّی با وجود کمسوادی میخواهد (داش) مردم باشد، آنها را درک کند و در کنار آنها بماند.»
***
مطالعه متن کامل این جلسه در اینجا.